جایزه
رفتیم موسسه بازی و اندیشه اول بغل باباش بود باباش میگفت میریزه به هم گفتم نه بذارش زمین اونقدر چرخیده و هی عروسکا رو برداشته آورده این چیه؟ اون چیه؟ مال کیه؟روی موتور بپگانه ای که بود سوارش کردم هل بدم میگه نه بذار من هل بدم خودش پیاده شده موتور خالی رو هل داده باباش براش وسایل انتخاب کرده صداش میکنه بیا ببین اینو دوست داری یا اینو یکی رو گرفته و در میره باز براش تخته بازی برداشته صداش میکنه بیا اینم ببر ا وسایل رو کجا میبری؟ رفتیم دیدیم یه گوشه مثلا قایم کرده دادیم به حساب کنن گذاشتن تو نایلون میده دست نیکی نیکی برده 2 تا هم اسباب بازی انداخته توش میگه بریم میگم ببینم توش چی گذاشتی؟ میگه مال منه میگم باشه بذار نگاهش کنم ن...